« جای خالی یاس »
فاطمه جان، سنگ‏ها بر سوگ تو ندبه می‏خوانند؛ در غروبی که شاخه‏ات را شکسته بودند.


امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، بی‏حدیث حضور او، خاموش است.


... علی، شبانه یاس می‏کارد! شبانه، داغ دلش را به خاک می‏گوید؛ اگرچه فردا صبح، از سمت خانه همسایه بوی نان آید.


دوباره بغض حسن با حسین می‏گیرد.


و جای خالیِ مادر به خانه می‏پیچد.


کجاست فاطمه امشب؟ کجاست بانوی نور؟