... اینجا

هر شام خامشانه به خود گفتیم

امشب

در خانه‌های خاکی خواب‌آلود

جیغ کدام مادر بیدار است

که در گلو نیامده می‌خشکد؟

اینجا

گاهی سر بریده مردی را

تنها

باید ز بام دور بیاریم

تا در میان گور بخوابانیم

یا سنگ و خاک و آهن خونین را

وقتی به چنگ و ناخن خود می‌کنیم

در زیر خاک گل شده می‌بینیم:

زن روی چرخ کوچک خیاطی

خاموش مانده است

اینجا سپور هر صبح

خاکستر عزیز کسی را

همراه می‌برد

اینجا برای ماندن

حتی هوا کم است

اینجا خبر همیشه فراوان است

اخبار بارهای گل و سنگ

بر قلب‌های کوچک

در گورهای تنگ

اما

من از درون سینه خبر دارم

از خانه‌های خونین

از قصه عروسک خون‌آلود

از انفجار مغز سری کوچک

بر بالشی که مملو رویاهاست... زنده یاد قیصر امین پور